

هنرمندان ایرانی به صورت خط زیبا، باارزش تزئینی بسیار درآمد، به طوری که در پنج سدهی پیدرپی، خط کوفی را که در نواحی مختلف به شیوههای گوناگون نوشته میشد، به صورت رایجترین نقش تزئینی روی ظروف فلزی و سفالی، پارچههای دستبافت و یا به صورت کتیبههای بنا مییابیم.» (ذکاء، ۱۳۸۳: ۷۰) «خط کوفی دقت در حرکات قلم را با ترکیبات هندسی که خواندن آن را سخت میکند، تلفیق میکند.» (شیمل، ۱۳۸۱: ۶) «در خط کوفی اولیه، خطوط افقی ضخیم و خطوط عمودی کوتاهتر و اتصالات نازک دارد. دو شکل عمده از خط نوشتاری وجود دارد که اصطلاحاً آن را خطوط زاویهدار یا خشک و خطوط منحنی میگویند. خط کوفی از انواع خطوط زاویهدار محسوب میشود و خطوط منحنی به انـواع نسخ، ثلث، توقیع، نستعلیق و شکسته تقسیم میشود.» (فضایلی، ۱۳۶۶: ۱۲۵)
«اولین تغییرات توسط ابوالاسودالدوئـلی (متوفی ۶۹ ه.ق.) در خط کوفی صورت گرفت؛ که بر دستور زبان عربی، اصولی نگاشت و در خط کوفی، نقطه و علائمی جهت سهولت در خواندن ابداع کرد.» (افضل طوسی، ۱۳۸۸: ۱۴) (تصویر ۲-۱۹) از اقسام خط کوفی، تحریری است که در کتابت کاربرد داشته است و به صورت ساده و قسم مهم دیگر کوفی شرقی (تزئینی) است و یک نوع دیگر کوفی بنایی (شطرنجی یا معقلی) است که اغلب در معماری به کار رفته است. برخی از محققین مانند مهدی بیانی۳۵، خط کوفی را اخذ از خط پیرآموز ایرانیان میدانند. به نوشته محمد ابنندیم (۳۸۵ ه.ق.) که انواع خط کوفی را برشمرده، او قرآنی را به خط پیرآموز دیده است! (اما شاهدی به آن نقل نکرده است.) (همان)
۲-۴-۲- قلم پیـرآموز
«پیرآموز یکی از اقسام کوفی به نام شرقی یا کوفی ایرانی است.» (فضایلی، ۱۳۶۴: ۱۲۹) «دکتر بیانی قلم پیرآموز را از هفت خط ایرانی میداند که از کوفی تأثیر گرفت و شبیه کوفی مکی و اصفهانی بود. ایرانیان در اوایل دوره اسلامی از کوفی استفاده میکردند که با خط رایج عربها متفاوت است.» (افضل طوسی، ۱۳۸۸: ۱۴) «این قلم برگرفته از کوفی مغربی سبک قیروانی مشتق از خط کوفی قدیم است. سبک قیروانی سخت خوان، مستطیل و زاویهدار، دارای سطرهای درشت و شکلهای کوتاه “و، ی، لام و نون” مستدیر و زوایای تند است.» (فضایلی، ۱۳۶۲: ۱۳۱) (تصویر ۲-۲۰)
«از ویژگیهای سبکی قلم پیرآموز، امتداد عمودی حروف بالای خط کرسی است که قدری ضخیم، مسطح و متمایل به چپ است، در حالی که زیر خط کرسی، شکل حروف دارای گوناگونی شکلی بیشتری است؛ انتهای قوسها و نیمدوایر به زیرخط کرسی توسعه یافته و در پارهای موارد گشاده است. انحنای باز و رهاشده، خمیدگیهای مدور بسیط و گاه منحنیهای منقبض که موجد پایانههای بسیار عمیق زیرخط کرسی است و در فواصل بین سطور برجسته میشود. از دیگر ویژگیهای این قلم میتوان به نوسان ضخامت حروف (قوت و ضعف)، چندگانگی چشمهای حروف، کوچک و ضعیف بودن نقطه، کشیدگیهای افقی و دندانههای تند و تیز اشاره کرد. حروف درشتاندام، فربه و جمعوجور هستند. میزان فاصله بین حروف در حداقل ممکن است. ترکیبهای تودرتو، فشرده و متراکم پشت سر هم سطرها را سرشار و پُر ساخته است. تضاد بین تراکم و گستردگی حروف در گسترش افقی و عمودی آنها از دیگر خصوصیات تصویری این قلم است.» (دلورای، ۱۳۸۹: ۱۰۰) کاربرد این قلم را بهوضوح در بسیاری از آثار تایپوگرافی و خط-نقاشی معاصر به جهت قابلیتهای بصری و تزئینی آن، میتوان مشاهده کرد.
۲-۴-۳- خط کوفـی شرقی
«ایرانیان در اواخر قرن چهارم شکلی از کوفی را استفاده میکردند که با اشکال رایج متفاوت بود و تزئینات متنوع هندسی و گیاهی داشت، کوفی تزئینی خاص ایرانیان است و انواع مختلف داردکه خوانایی آن دشوار است.» (افضل طوسی، ۱۳۸۸: ۱۵)
«تحول تزئینی کتیبهای کوفی تا اواخر قرن پنجم هجری استمرار یافت. از این زمان به بعد خط کوفی عملکرد اصلی خود را که انتقال اندیشه و ایجاد ارتباط بود از دست داد و صرفاً تزئینی گشت. مهمترین آنها به چند گروه تقسیم میشوند که عبارتند از: کوفی ساده، کوفی گوشهدار، کوفی برگدار (مورق)، کوفی گلوبرگدار (مزهر)، کوفی گرهدار (معقد)، کوفی پیچیده (معشق)، کوفی موشح، کوفی مدور، کوفی مزین، کوفی مصور، کوفی ایرانی یا پیرآموز.» (گرومن، ۱۳۸۳: ۸) (تصویر ۲-۲۱) «خط کوفی عمودی یک نشانه دیگر از تمایل خطاطی تزئینی است که در نوشتار فارسی وجود دارد.» (نشریه فرهنگ و مردم، ۱۳۴۲: ش. ۸) «یکی از زیباترین و در ضمن رازوارانهترین خطوط کوفی، عبارت است از خطوط تزئینی موشح که در حقیقت نوعی نقاشی-خط یا مبتنی بر طرح هندسی با حالتی روحانی بوده است. این خط با ایجاد گرههایی متنوع و مختلف و چنین حالتی را بیشتر القاء میکند؛ خطی مزین و مصور که ظهور و بطون را با هم دارد، از جهتی به ظاهر آمده و از جهتی به باطن برمیگردد و خواننده و بیننده را به طریقی از عالم طبیعت بر میکند.» (مدد پور، ۱۳۸۴: ۱۶۹) (تصویر ۲-۲۲)
«خط کوفی مصور بیشتر برای تزئین روی شمعدان و ظروف برنزی، مسی و برنجی به کار میرود. در این خط هنرمند با طراحی ماهرانه، سر حیوان و یا صورت انسان را با حروف و کلمات خط کوفی در هم میآمیزد و زمینه خط را با نقوش اسلیمی و گلوبرگ زینت میدهد و نقش و نگارهای زیبایی را به وجود میآورد. خط کوفی مصور با خطوط نسخ یا ثلث نیز انجام میشود و حروف با بدن و صورت انسانها یا شکل حیوانات و پرندگان نیز نوشته میشود. این تکنیک در قرن ششم هجری قمری در دنیای اسلام شهرت یافت.» (شیمل، ۱۳۸۱: ۱۲۰)
«بررسی سیر تحول خط از کوفی تا نوترین بیانهای بصری معاصر حاکی از آن است که خط کوفی به عنوان هسته اولیه خط و خوشنویسی و به دلیل فرازمانی بودن رمزگرایی و زیبایی بصری پیوسته میتواند خاستگاه تحولات عظیمی در روند دستیابی به عناصربصری تازهتر و نوآورانهتر باشد.» (رهنورد، ۱۳۸۲: ۱۷) (تصویر۲-۲۳)
۲-۴-۴- خط کوفـی معقلی
«کوفی بنایی برای تزئین بنا و کتیبههای معماری استفاده و با آن اسماء الهی و اولیاءالله و حتی شعر نوشته شده است و تا کنون مورد استفاده بوده است. بعضی از اقسام آن را، کوفی معقلی ساده گویند زیرا خواندن آن آسان است و بعضی دشوار است. نوع سوم کوفی در خواندن و نوشتن دشوار است و به یک معما و راز می ماند و تنظیمات هندسی بسیار دقیق دارد.» (افضل طوسی، ۱۳۸۸: ۱۵)
«در کوفی معقلی دور وجود ندارد و تمامش سطح میباشد.» (فضائلی، ۱۳۸۲ : ۲۸۷) (تصویر ۲-۲۴)
۲-۴-۵- خط ثلـث
«هنگامی که نور و رنگ در پیچ و خم خطوط ثلث راه
مییابند، جان تازهای به کالبد این ساختمان شکیل و موزون دمیده میشود. اجزاء حروف، مستعد نگرش دیگری هستند که حتی بدون مخدوش کردن قواعد سنتی، رنگ و جلای تازهای بیابند.» (رسولی، ۱۳۷۱: ۸۶)
این خط شباهت بسیاری با نسخ و محقق دارد، برگرفته از خط طومار است و شاهان و صاحبمنصبان از آن در فرمانها استفاده میکردند. «خط ثلث را بدان جهت ثلث یا ثلثی گفتهاند که یک سوم حرکات خطی آن سطح و دوسوماش دور است.» (فضائلی، ۱۳۸۲: ۲۸۸) ثلث خطی ساکن و از جهتی بنایی است، به همین دلیل عمدهترین و مهمترین کاربرد این خط «کتیبه نویسی محرابها، قبهها و سردر ورودی مساجد (توأم با طرحهای اسلیمی و ختایی) است که رواج آن، به سبب هماهنگی خط ثلث با طرحها و رنگها و کاشیکاری مساجد بوده است.» (فضائلی، ۱۳۷۶ :۱۳۱-۱۳۰) (تصویر۲-۲۵)
از این رو همواره جمع کثیری از ثلثنویسان در زمره کتیبهنویسان بودهاند. (تصویر۲-۲۶)
«ثلثنویسان و کتیبهنگاران بزرگ صفوی و عثمانی، این خط را به اوج تکامل رساندند؛ که البته در دوره شکوفایی خط ثلث در ایران، پس از عصر صفوی بنا به دلایلی چون رونق خط نستعلیق و هرج و مرجهای طولانی سیاسی و اجتماعی سیر نزولی یافت، آن چنان که تا پایان عصر قاجار فقط یک ثلثنویس برجسته به نام “محمدباقر شریف شیرازی” مجال ظهور یافت. اما در عثمانی، اهمیت خط ثلث سیر صعودی یافت و آن دیار در تدریج به کانون ثلثنویسی مبدل گشت. ظهور جمع کثیری از ثلثنویسان برجسته در عثمانی، طی قرون نهم تا چهاردهم و کثرت آثار بهجامانده از آنان، که با ابداع شیوههای متنوع هنری در نگارش ثلث همراه بود، گویای چنین موقعیت ممتازی است. در قرن اخیر، خط ثلث در ایران، عراق، ترکیه، سوریه، لبنان و مصر از اقبال نسبی برخوردار بوده و استادان برجستهای قدم به عرصه نهادهاند. شیوههای رایج ثلث در این نواحی، بهرغم برخی تفاوتها، همان شیوههای دوره صفوی و عثمانی است.» (فضائلی، ۱۳۷۶: ۱۳۱-۱۳۰) «در گذشته برای نوشتن قطعات (صفحهای که مطلبی به قلم درشت بر آن نوشته شده باشد)، پشت جلد، عناوین، سرلوحهها و تقسیمات کتابها، الواح سردر خانهها و مغازهها، کتابت قرآنهای جامع، حکاکی سنگها و مهرهای قیمتی و نشانها از خط ثلث استفاده میشد.» (جبوری، ۱۳۸۱: ۱۴۰) «خوشنویسی ثلث در ایران رشد قابل ملاحظهای کرد. عبدالله طباخ هروی، بایسنقر میرزا، لاالدی تبریزی، عبدالباقی تبریزی و علیرضا عباسی از جمله استادان ممتاز این شیوه به شمار میآیند.» (پاکباز، ۱۳۸۷: ۱۷۹)
«خط ثلث در میان مردم سمبل آرایش و زیبایی مذهبی است و تداعی دستان برافراشته در حالت نیایش به سوی آسمان است.» (افضل طوسی، ۱۳۸۸: ۱۷) از خطوط معاصر که از خط ثلث و نسخ برگرفته شده است، میتوان به خط سفیر اشاره کرد؛ «سفیر برگرفته از کرشمه، اما با نگاهی به خط نسخ و ثلث و طنازیهای خاص هنر ایرانی است.» (آریامنش، ۱۳۸۹: ۲۵)
۲-۵- نقش بصری و تزئینی نوشتـار
هیچ تعریف درستی جز در سایه بررسی و شناخت وسیع گذشته و تطبیق آن با دنیای مدرن امروز میسر نیست. هرچند که گاهی هنرمندان به علت عدم آگاهی از پیشینه خود همچون نئوکلاسیمها، نوعی بازگشت به گذشته دارند و شیوه کلاسیک را درپیش میگیرند اما باید دانست که همه نوآوریهای هنری ریشه در گذشته دارند. در دنیای نوشتار و نقاشی نیز همواره از دیرباز شاهد تغییرات و بدایعی هم در کارکرد و هم در وجه تزئینی آن بوده و هستیم.
«در بسیاری از کتیبههای آجری، گچ بری و کاشیکاری و نیز نقوش ایجاد شده توسط خط بر روی ظروف و اشیای مختلف فلزی، سفالین و غیره در دورههای پیشین هنری، از جمله ظروف سفالین نیشابور متعلق به قرن چهارم هجری که منقش به خطوط کوفی میباشد، همهوهمه حکایت از توجه به وجودآورندگان این گونه آثار به جنبههای تزئینی و بصری خوشنویسی دارد. بنابراین ردپا و ریشه های مکتب خط-نقاشی معاصر را به راحتی میتوان در لابلای هنرهای مختلف ایرانی اسلامی، به ویژه هنرهای سنتی بازیافت.» (شریفی، اوجی، ۱۳۸۸)
در تاریخ هنر و هنرمندان آمده است: « نظر به اینکه مسلمانان میدان خود را در ابراز قریحه فنی تنگ دیدند، ناچار شدند خط عربی را صورت فنی بدهند و به قدری آن
