عنوان این پایان نامه که تأکید بر کارآفرینانه بودن فرصتها دارد، نشانه تفاوت قائل شدن میان فرصتهای کارآفرینانه با فرصتهای گذری و موقتی و سایر انواع فرصتها میباشد. برای درک اینکه فرصتهای کارآفرینانه با سایر فرصتها چه تفاوتی دارند ابتدا نیاز به درک فرایند کارآفرینی میباشد.
دانشمندان معتقدند کارآفرینی فرایندی است که از طریق آن فعالیتهای جدید اقتصادی و سازمانها بهوجود میآیند(دیویدسون،۲۰۰۳؛ گارتنر،۱۹۸۸؛ مکمولان و دیموف،۲۰۱۳؛ شین و ونکاتارامن،۲۰۰۰؛ ویکلوند و همکاران،۲۰۱۱).
کارآفرینی موضوعی میان رشتهای است که رشتههای مختلفی همچون اقتصاد، روانشناسی، مردمشناسی، جامعهشناسی و مدیریت در تکامل آن نقش اساسی داشتهاند (شومپیتر، ۱۹۸۹). پیتر دراکر کارآفرینی را منظری برای تغییر میداند که همیشه در جستوجوی تغییر است و نسبت به آن واکنش نشان میدهد، و آن را یک فرصت و شانس میداند. ژوزف شومپیتر معتقد است کارآفرینی عبارت است از عرضهی کالایی جدید، روشی جدید در فرایند تولید، ایجاد بازاری جدید، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در کسب و کار( احمدپور و داریانی، ۱۳۸۷).
۲-۳٫ انواع کارآفرینی
صاحب نظران تقسیمبندیهای مختلفی از کارآفرینی ارائه دادهاند. به طور کلی ادبیات کارآفرینی نشان میدهد که کارآفرینی در سه زمینه شکل میگیرد.
کارآفرینی مستقل (فردی): حالتی است که فرد کسب و کار مستقلی را ایجاد میکند یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت و بسیج امکانات و منابع لازم به دست میآورد و تمرکز او بر نوآوری، توسعه فرایند، ایجاد محصولات یا خدمات جدید می باشد (احمد پور و مقیمی،۱۳۸۷).
کارآفرینی درون سازمانی: فرایندی است که کارآفرین طی میکند، تا فعالیت کارآفرینانه را در درون سازمان به اجرا گذارد و با تولید و معرفی محصولات و خدمات، سازمان را برای کسب رشد و سود بیشتر توانمند نماید (فراهانی و همکاران،۱۳۹۱).
سازمان کارآفرین: فرایندی است که سازمان طی میکند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کارآفرین انجام وظیفه کنند و تمام فعالیتهای کارآفرینانه فردی و گروهی به طور مستمر، سریع و راحت در سازمان به انجام رسد. در این فرایند هر یک از کارکنان در نقش کارآفرین انجام وظیفه میکنند (فراهانی و همکاران،۱۳۹۱).
امروزه کارآفرینی از طریق ایجاد فعالیتهای اشتغالزا، خلق نوآوری، گسترش خلاقیت و ایجاد محیط رقابتی نقش محوری در توسعه اقتصادی ایفا میکند (عربیون و همکاران، ۱۳۹۰). کارآفرینی باعث مصرف بهینه منابع، افزایش کارآیی و کاهش هزینههای سازمان جهت دستیابی به توسعه و پاسخگویی بهتر به مشکلات و نیازهای جامعه میشود. در حقیقت اهمیت کارآفرینی فراتر از سطح سازمانی است زیرا انگیزههای مرتبط با کارآفرینی به کلیه اجزاء جامعه نفوذ میکند (رضوانی و همکاران،۱۳۹۳).
۲-۴٫ ادبیات مرتبط با شناسایی فرصت
فرهنگ آکسفورد فرصت را به عنوان زمان، نقطه عطف یا شرایطی مطلوب برای رسیدن به یک هدف یا مواجهه با چیزی که انجام آن مؤثر و مطلوب است تعریف می کند. همچنین فرصت در فرهنگ وبستر به شرایط و موقعیتهایی اطلاق می شود که میتواند به پیشرفت و توسعه منجر شود(کردنائیج و همکاران،۱۳۹۱). سارا سواتی و همکارانش معتقدند یک فرصت کارآفرینانه شامل برخی از ایده ها و باورهاست که خلق خدمات و کالاها را وقتی در هیچ بازاری یافت نمی شود، ممکن میسازد (ساراسواتی،۲۰۰۶).
تشخیص فرصت به عنوان یکی از مهمترین توانایی های کارآفرینان موفق، موضوع اصلی تحقیق های کارآفرینی( شفرد و دتین،۲۰۰۵،ص ۹۱و ۹۹) و عامل ایجاد ثروت های فردی و اجتماعی (ونکاتارمن،۱۹۹۷) محسوب میشود. کوربت(۲۰۰۷)، تشخیص فرصت را توانایی شناسایی ایدهی خوب و انتقال آن به کسب وکار به گونهای که منجر به تولید ارزش افزوده و درآمد شود، تعریف نموده است. تشخیص فرصت قلب کارآفرینی میباشد و براساس استعارهی پنجرهی فرصتها، سازمانها در دوره زمانی کشف فرصت تا ورود به بازارهای جدید با مدیریت فرصت سروکاردارند (الیاسی،۱۳۸۷،ص۶۶(.
پندرگست (۲۰۰۴) معتقد است، تشخیص فرصتهای کارآفرینانه از منابع مختلفی سرچشمه میگیرد. از نظر وی اولین منبع فرصت، تغییرها هستند. فرصتهای کارآفرینانه برجسته از تغییرهای سریع در ویژگیهای کلیدی محیط کسب وکار، فناوری ها، قوانین و مقررات، و راه و رسم کسب و کار به وجود میآیند.
دومین منبع فرصت، نبود پیوستگیها است. ناپیوستگی ها در محیط کسب و کار فرصتی برای فروش کالا یا ارائه خدمات با قیمت کمتر و زمان تحویل و دسترسی سریع تر فراهم می کنند. (الیاسی،۱۳۸۷،ص۶۶)
فرصتهای بازار، سومین منبع فرصت است. تغییرهای سبک زندگی و جمعیت شناختی، فرصتهای کارآفرینانهای در به وجود آوردن بازارهای مشتریان جدید ایجاد میکنند. تغییرهایی که بازارها را باز میکنند، شامل خصوصی سازی، کاهش تعرفه ها، انقضای حق ثبت اختراع و رژیم های قانونی هستند (الیاسی،۱۳۸۷).
استفاده از سیر تکامل صنعت نیز چهارمین منبع فرصت است. همه صنایع، مسیر تکامل یکسانی را دنبال نمی کنند، اما بررسی تغییرهای صنایع برای شناسایی فرصت های کارآفرینانه و بهره برداری کامل از آن ها مفید است.(بونستورف،۲۰۰۷).
پنجمین منبع فرصت ، توسط آردیچویلی و همکارانش دربارهی چهار قضیه مربوط به سرمایهی انسانی و ارتباط آن با تشخیص فرصت بیان شد. آنها فرض کردند ۱) دانش عمومی، ۲) دانش قبلی بازار، ۳) دانش قبلی مشکلها
ی مشتری و ۴) دانش قبلی روش های خدمترسانی به بازار، همگی احتمال موفق
یت تشخیص فرصت کارآفرینانه را افزایش می دهند.
گرایش عام و همه جانبه در روابط، تمرینها یا نظام ها و تغییرها در تشکیلات کسب وکار، ششمین منبع خلق فرصت های کارآفرینانه هستند. برون سپاری، فرصت های کارآفرینانهی بسیار زیادی در صنعت خلق می کند (پندرگست،۲۰۰۴).