از نظر هارگوییچ، تسودا و ازاکی۱۷ (۱۹۹۱)، علاوه بر عوامل روان شناختی، اعتیاد به کار با رفتارهایی نظیر غیبت از کار، گوشه گیری، بهره وری پایین، ارتکاب اشتباهات و حوادث حین کار، ارتباط دارد. تمامی این موارد می توانند برای سازمان تعیین کننده باشند. بون برایت (۲۰۰۱)، دریافته است که افراد معتاد به کار غیرمشتاق در مقایسه با افراد مشتاق و افراد معتاد به کار مشتاق، از بهره وری کمتری برخوردارند. ترکیب نگرش های غیراشتیاقی و اعتیاد به کار با رفتارهای کمال گرایانه، برای سازمان هزینه دارد. مدیران جوان تمایل زیادی به اعتیاد به کار دارند، زیرا به زیردستان خود اعتمادی ندارند.
هارفاز و اسنیر (۲۰۰۳)، ۶ مؤلفه مشخص کننده جو سازمانی تشویق کننده اعتیاد به کار را برشمرده اند که عبارتند از
رسالت سازمان مورد غفلت واقع می شود. این امر ممکن است از طریق انکار، فراموشکاری یا غفلت روی دهد. افراد چنان با خود مشغول کار هستند که تصویر کلی مورد نظر در سازمان نادیده گرفته می شود.به کارکنان آموزش داده می شود هر آنچه که در توان دارند برای حفظ موقعیت و بالندگی سازمان انجام دهند، اما به هزینه ای که این بالندگی بر افراد تحمیل می کند، توجهی نمی کنند.از آنجا که وضعیت کسب پول در سازمان نشان دهنده موفقیت و سودآوری است، اهداف بلندمدت مورد غفلت واقع می شود. غالباً سازمان ها از طریق پاداش ها به نتایج فوری و موفقیت سوق داده می شوند و ممکن است توجهی به فکر کردن در مورد آینده نداشته باشند.از آنجا که در سازمان های معتاد به کار، هیچ مرزی وجود ندارد، کار در زندگی شخصی کارکنان تداخل می کند زیرا از آنها انتظار می رود که اجازه دهند کار به تمام جوانب و حوزه های زندگی آنان سرایت کند. با این وجود، کارکنان به دلیل دریافت حقوق و مزایا، به سازمان وابسته می شوند.مدیریت بحران، سازمان معتاد به کار را هدایت می کند و به همین دلیل، انرژی و سلایق کارکنان در سطحی بالا نگه داشته می شود تا افراد قادر باشند به سرعت واکنش نشان دهند. وضعیت بحران دائمی، نتیجه فقدان برنامه ریزی در سازمان و تمرکز بر اهداف کوتاه مدت به منظور کسب رضایت فوری است.سازمان های دارای این ماهیت، غالباً فاقد جنبه انسانی بوده و برای آنها، افراد به عنوان عدد و رقم تلقی می شوند. فقدان روابط بین شخصی معنی دار، اعتیاد به کار را تقویت می کند زیرا افراد معتاد به کار در کار کردن با دیگران، دچار مشکل هستند.
۲-۲۳-تأثیرات منفی زیاد کار کردن
این دور باطل با ترکیب دو مسئله خطرناک، یعنی استرس زیاد و کم خوابی آغاز میشود. ابتدا اجازه دهید در مورد اضطراب صحبت کنیم. در حالی که استرسهای نرمال حتی میتوانند کمککننده هم باشند، اضطراب مزمن که هرگز قطع نمیشود و هر موقعیتی را وخیم جلوه میدهد، بسیار مضر و آسیبرسان است. اگر بیشتر روزها احساس اضطراب دارید، بهاحتمال زیاد معتاد کار هستید.
زیاد کار کردن روی سلامت روانی تأثیر منفی دارد. استرسهای مزمن با افسردگی و تشویش رابطه مستقیم دارد و میتواند به نگرانیهای مداوم منتهی شود؛ و کاملاً واضح و مبرهن است که زیاد کار کردن تأثیر منفی روی زندگی شخصی شما نیز دارد.
اگر این مسئله ادامه پیدا کند، منجر به ایجاد نگرانی و درماندگی میشود. نگرانی نیز به ایجاد بیماریهایی همچون ناراحتیهای معده، فشارخون بالا و درد سینه منجر میشود. حتی ممکن است موجب تشدید و افزایش بیماریهایی شود که در حال حاضر به آنها مبتلا هستید.
مسئله دوم، خواب است. استرس میتواند در خواب شما اختلال ایجاد کند. همچنین موجب میشود خواب تان نبرد و نگذارد خواب راحت و کاملی داشته باشید. به آخرین باری که خواب تان نمیبرد فکر کنید، آیا فکرتان مشغول نبوده است؟
خواب یکی از اساسیترین نیازهای بشر است بنابراین، خوابیدن کمتر از ۷ تا ۹ ساعتی که در شبانهروز توصیه میشود، بهسلامت جسم و روح صدمه میزند. کمبود خواب باعث میشود تا نتوانید بهدرستی روی کارهای خود تمرکز کنید و قدرت تصمیمگیری شما کاهش پیدا میکند.
محققان کشف کردهاند که کمبود خواب باعث زیاد شدن حس گرسنگی و کم شدن سوختوساز بدن میشود. به این مسئله توجه داشته باشید. وقتی مضطرب هستید سعی میکنید بیشتر سراغ غذاهای چرب و شیرین بروید و نوشیدنیهای زیادی نیز مینوشید. این مسئله برای وزن شما هم اصلاً خوب نیست.
زیاد کار کردن روی سلامت روانی تأثیر منفی دارد. استرسهای مزمن با افسردگی و تشویش رابطه مستقیم دارد و میتواند به نگرانیهای مداوم منتهی شود؛ کاملاً واضح و مبرهن است که زیاد کار کردن تأثیر منفی روی زندگی شخصی شما نیز دارد. وقتی معتاد کار هستید، همیشه دیر در رویدادهای اجتماعی ظاهر میشوید و کمتر در کنار خانواده هستید. یا بیشتر قرارهای خود را لغو میکنید که این مسئله، چندان برای اطرافیان خوشایند نیست. زیاد کار کردن فقط باعث بروز مشکلات در هر زمینهای میشود.
اگر واقعاً معتاد کار هستید باید به پزشک مراجعه کنید و دنبال درمان باشید. اعتیاد مزمن بهکار، شرایط بسیار سختی ایجاد میکند که باید حتماً به آن رسیدگی و آن را برطرف کنید.
۲-۲۴-اعتیاد به کار و علائم اختلال اعتیاد شغلی
این روزها مدیران اجرایی در اطراف خود با چالش های بیشماری روبرو هستند. این افراد می بایست با اتکا به انتخاب های آگاهانه میان زندگی شغلی و شخصی خود تعادل ایجاد نمایند. یکی از بزرگترین دغدغه های شاغلین در محیط کار به همین
امر بستگی
داشته و به راحتی می تواند سلامت جسمی و ذهنی آنها را تحت الشعاع قرار دهد. باید توجه داشت که انبوه مشکلات عدیده ای که در پی اعتیاد به کار ایجاد می شوند نه به نوع شغل فرد مورد نظر بستگی دارند و نه به جنسیت وی. در حقیقت این مشکل می تواند برای کلیه افرادی که در شرکت ها، و سازمان های دولتی مشغول به فعالیت هستند و یا حتی کسانی که به طور شخصی برای خود در هر حرفه ای کار می کنند، ایجاد شود.
در ارزیابی های اجرایی به منظور پی ریزی استراتژی های کاربردی برای رفع این اختلال که با عنوان “آموزه های صنفی” معرفی می گردد، افراد شاغل از سراسر جهان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. به همین دلیل وقتی در حال مطالعه ی این مقاله بوده و احساس کردید که مطالب آن در مورد شما صدق می کنند، احساس تنهایی نکنید، افراد زیادی مانند شما وجود دارند و در این میان تنها نیستید! بسیاری از مراجعین من افراد با استعداد و مدبری در حیطه شغلی خود هستند. توجه کنید که اعتیاد کاری نتیجه ی خواست فردی، بی استعدادی، نبود تحصیلات کافی، اشکالات اخلاقی و یا خانوادگی نیست. در بسیاری از نمونه ها تعداد زیادی از افرادیکه به این اختلال دچار می شوند، خودشان هم از مشکل خود بی اطلاع اند. تنها چیزی که می دانند این است که زندگی دیگر برایشان جذابیت ندارد و این امر هم به محیط کار و هم به خانه بسط پیدا می کرد. در برخی از نمونه های دیگر هم افراد به موفقیت های بسیار زیادی می رسند، اما این موفقیت ها توانایی جلب رضایت آنها را ندارد. کسی که به کار کردن معتاد می شود، سعی می کند هر روز سختتر از روز گذشته کار کند و به موفقیت های بیشتری برسد، چرا که نمی تواند لحظه ای استراحت کند، وقایع اطراف خود را احساس کند، و بوی موفقیت های امروز خود را استشمام نماید. این برنامه های فشرده ی کاری نشات گرفته از عوامل درونی تر نظیر احساس ناامنی و تصویر مخرب ذهنی شخصی باشد. در بسیاری از موارد رفتارهای فرد معتاد به کار شامل تحمیل کردن کارهای زیاد به خودش است. متاسفانه این افراد درک صحیحی از شخصیت درونی خود ندارد. در برخی موارد دیده شده که با بهره گرفتن از دارو و یا الکل سعی در التیام بخشیدن آلام خود دارند و می خواهند از این طریق خودشان را کنترل کنند و تا می توانند از احساسات فاصله بگیرند.
۲-۲۵-اعتیاد کاری در مقایسه با سخت کوشی
مهم است که تفاوت میان این دو مطلب را بدانیم. برخی از افراد تیپ “A” هستند و در واقع شخصیت آنها به گونه ای است که به شدت سخت کوش می باشند. این افراد هم کار خود را به خوبی انجام می دهند و هم از اوقات فراغت خود نهایت استفاده را می برند. اما در عین حال یک مرز معین میان مسائل کاری و مسائل شخصی کشیده اند. از سوی دیگر هیچ یک از این امور در مورد کسی که دچار اختلال کاری است صدق نمی کند. زمانیکه فرد معتاد به کار متوجه مشکل خود می شود، تصور می کند که کنترلی بر روی زندگی خود ندارد و همه چیز به شغلش بستگی دارد و نمی تواند حدود مشخصی را میان حوزه ی کاری و حیطه ی شخصی زندگی خود قائل شود. علاوه بر تعداد بیشماری از عواقب منفی که این امر در بر دارد، آنها در تمام طول عمر خود همچنان از الگوی غلط کاری پیروی می کنند و به آن ادامه می دهند.
درست مانند سایر موارد اعتیاد، بی توجهی شرایط را بدتر می کند و همین امر باعث می شود که افراد مبتلا به این اختلال توانایی کمک گرفتن از دیگران را نداشته باشند. بی توجهی مانند مانعی دید آنها را نسبت به وقایع و حقایق زندگی مسدود می کند و سبب می شود که تشخیص درستی از مسائل شخصی پیرامون خود نداشته باشند. معمولاً در حادترین حالت اختلال این افراد دچار نوعی حس خود برتر بینی می شوند که مصادر آن هم در زندگی شغلی و هم در حیطه ی شخصی نمود پیدا میکند. “کار” آنها تبدیل می شود به “شخصیت” آنها و تصور می کنند کارشان می گوید که چه کسی هستند، نه اینکه کار صرفاً فعلی باشد که انجام می دهند.
۲-۲۶-ارزیابی سندرم اعتیاد به کار