– کمک به ترفیع علمی هیئت علمی و یا آموزشی.
– کمک به ارتقا بلوغ فکری کارکنان.
– شناخت نقاط ضعف و قوت خود و کارکنان.
– تلاش مستمر برای شناخت جنبههای انسانی و عمل مبتنی بر آنها.
۲-۸-۲- شاخصهای مهارت انسانی
یکی از مهارتهای بسیار پراهمیت مدیران آموزشی، مهارت انسانی است تا به این وسیله جو سازمانی مطلوبی را برای جلب مشارکت و همکاری دیگران فراهم نمایند، تعدادی از صاحبنظران اعتقاد دارند که مدیریت میتواند در همین مهارت خلاصه شود زیرا تحقق اهداف سازمانی مستلزم مشارکت دیگر انسانها است، به این دلیل از نظر آنان مهارت انسانی به لحاظ اهمیت حائز رتبه اول میباشد. مدیر برای کسب مهارت انسانی باید در زمینههای زیر به لحاظ علمی و عملی، دانش و تجربه بیاندوزد:
۱ـ ابعاد مختلف انسان. ۲ـ رفتار فردی انسان. ۳ـ رفتار گروهی انسان. ۴ ـ نیازهای کارکنان سازمان.
۵ـ شخصیت انسان ۶ـ رابطه کار و کارکنان ۷ـ نقاط ضعف و قوت خود ۸ـ کار گروهی (سیدعباسزاده، ۱۳۷۴، ص ۳۳).
یکی از نویسندگان، پایههای اساسی مهارت انسانی را متشکل از دو مقوله «انسان» و «ارتباط» میداند. مدیران مدارس هم باید از انسان با ویژگیهای جسمانی، روانی و اجتماعی شناخت داشته باشند و هم الگوها و عناصر ارتباطی را بشناسند و با هماهنگ سازی این دو جنبه شناخت، مهارت انسانی را غنی و پرمعنی کنند و بعبارتی برای کار در مدارس مورد استفاده قرار دهند.
شکل ۲-۱ پایههای اساسی مهارت انسانی را نشان میدهد(سلطانی، ۱۳۷۷، ص ۳۰).
شکل ۲-۱: پایههای اساسی مهارت روابط انسانی
یکی دیگر از صاحبنظران، شاخصها یا عوامل بوجود آورنده مهارت انسانی در سازمانها و بویژه سازمان های آموزشی و مدارس را بشرح زیر دستهبندی نموده و در عین حال یادآوری میکند که ذکر همه شاخصهای مهارت انسانی به علت فراوانی و تعدد زیاد، مقدور نیست.
درک نیازها و استعدادها، پذیرش تفاوتها ،درک مشکلات و مشکل شناسی، احترام به شخصیت دیگران درک موقعیت فرد،دوست داشتن دیگران، ارسال درست پیام و خودبیانی، انتخاب رسانه یا مجرای درست، گوش دادن، بیان عواطف و احساسات، پیدا کردن نکات مثبت در دیگران، خودشناسی و دیگرشناسی،خود کنترلی، جو سازمانی ،فرهنگ سازمانی، بهداشت روانی (میرکمالی، ۱۳۷۹، ص ۵۱).
با توجه به آنچه گفته شد میتوان جمعبندی نظرات صاحبنظران را در پنج مقوله زیر بعنوان شاخصهای مهارت انسانی ذکر کرد:
درک نیازهای کارکنان، شناخت و احترام به شخصیت دیگران، دوست داشتن دیگران، توان برقراری ارتباط با دیگران، گوش دادن به دیگران.
هر مدیری با همکاری دیگران کار میکند و بدون وجود عوامل انسانی سازمان، موفقیت او ممکن نیست. مدیریت یعنی کار کردن با انسانها، میان انسانها و برای انسانها. شکل شماره ۲-۲ این رابطه را نشان میدهد(میرکمال، ۱۳۷۸، ص ۱۸-۱۶).
شکل ۲-۲ جریان سازمانی و انسانی
صاحبنظران، تواناییهای ایجاد ارتباط مطلوب با دیگران و چگونگی این ارتباط را مهمتر از تمام دانشها و مهارتهای آدمی میدانند و معتقدند که اگر مدیری قادر باشد روابط مناسب و مؤثری با همکاران برقرار نماید این ارتباط مؤثر موجب درک متقابل و پیدایش همدلی و ایجاد لذت و رضایت خاطر در محیط کار خواهد شد.
بنابراین موفقیت مدیر که کار را بوسیله دیگران انجام میدهد به برقراری رابطه مناسب با دیگران بستگی دارد. با برقراری رابطه مطلوب، مناسب و مؤثر است که مدیر مورد پذیرش گروه همکاران قرار گرفته و او را متعلق به خود خواهند دانست.