۲-۱ تعریف واژه توریسم
گردشگری عبارت است از گذران اختیاری مدتی از اوقات فراغت خویش در مکانی غیر از محل سکونت دائمی به قصد التذاذهای گردشگری. برخی دیگر، گردشگری را به عنوان مسافرت برای تفریح و اراده خدمات برای این عمل تعریف کردهاند. تعریف جامع تری نیز به وسیله سازمان جهانی گردشگری از توریسم ارائه شد ه است
گردشگری یک صنعت خدماتی است که شامل تعدادی از ترکیبات مادی و غیرمادی میباشد. عناصر مادی شامل سیستمهای حمل و نقل (هوایی، راه آهن، جاده ای)، پذیرایی (مسکن، غذا، تورها) و خدمات مربوط به آن نظیر خدمات بانکی، بیمه، بهداشتی و ایمنی میشود. عناصر غیرمادی شامل استراحت، آرامش، فرهنگ، ماجراجویی و تجربیات جدید و متنوع میباشد.
گردشگری با مختصات امروزی، پدیدهای نوظهور است که همساز با تکامل تکنولوژیک و تحولات فرهنگی مدرنیته سر برآورد. تا قرن نوزده، توان مسافرت رفتن (به جز سفرهای کاری) در اختیار عده محدودی از افراد جامعه قرار داشت و خود مسافرت، نشانه پایگاه اجتماعی فرد بود. در اواخر قرن نوزده، توسعه راه آهن بود که برای نخستین بار امکان مسافرت تودهها را فراهم کرد . تا پیش از آن مسافرتهای دسته جمعی در قالب کاروانهای مسافرتی انجام میشد در این مسافرتها معمولا نجبا و اشراف و افراد حکومتی برای ماموریتهای دولتی یا کسب دانش حضور داشتند. اما گردشگری بین الملل بعد از جنگ جهانی دوم تبدیل به یک پدیده فراگیر شد. این گسترش و توسعه در پی صنعتی شدن، بالا رفتن سطح استاندادرهای زندگی، کوتاه شدن ساعات کار، طولانی شدن تعطیلات با حقوق و همچنین پیشرفت سریع حمل و نقل روی داد. به این عوامل باید افزایش انگیزه مسافرت را نیز بیفزاییم (کوهن، ۱۹۹۶ ۵۴).
مطالعه گردشگری مبتنی بر دسته بندی انواع گردشگری به لحاظ شکل، محتوا، هدف غالب و عاملان آن است. طبق یک تلقی کلی، گردشگری عبارت است از آثار برآمده از مسافرت و اقامت خارجیها در مکانهای خاص. وقتی این اقامت موقتی است و به سفر کاری یا شغل معطوف نمی شود؛ برای کسب رضایت خاطر، لذت و تجدید قواست. از این منظر میتوان گردشگری را به داخلی، خارجی، ملی و بینالمللی تقسیم نمود. در مقابل گروهی فعالیتهای شغلی و کاری در سفر را درون مقوله گردشگری جای میدهند و عنصر زمان اقامت را به آن میافزایند. مدت این مسافرت نباید کمتر از یک شب و بیشتر از یک سال باشد.
برنز، تعاریف مختلف گردشگری را در قالب یک جدول به طور خلاصه آورده که به شرح زیر میباشد:
جدول ۲-۱ تعاریف گردشگری
نویسنده تعریف گردشگری شرح
مک کین
(۱۹۷۷) یک تمایل ژرف و گسترده انسانی برای شناخت دیگران از طریق برخورد متقابلی که ما طی آن خودمان را میشناسیم. یک جتجو و یک سیر و سلوک برای دیدن و شاید فهمیدن کل سرزمینهای قابل سکونت زمین. گرشگری به مثابه یک کنش انسانی مثبت برای خود تحققی و خود شکوفایی.
ماتیسون و وال
(۱۹۸۲) یک پدیده چند عاملی که حرکت از محل اقامت معمول و ماندن در آنجا را شامل میشود؛ مقایسه عناصر پویا، ایستا و نتایج آنها. رویکردی سودمند اما بسیار گسترده و کلی.
پیرس
(۱۹۸۲) گردشگری میتواند ترکیبی از عناصر نسبتا مرتبط صنعتی باشد که از تحرک مردم از محل سکونت و ماندن در مکانهای دور از محل اقامت ناشی میشود. گردشگری در اساس یک پدیده مرتبط با جوامع فراغتی است. یک تعریف بلا استفاده اما موثر که میزان اثرات را مشخص نمی کند.
مورفی
(۱۹۸۵) مجموعه مسافرتهای افراد به سوی مکانهای مورد نظر با طول مدت مشخص، ترکیبی از تفریح و تجارت. بر هدف سفر متمرکز شده است.
اوری
(۱۹۹۰) مصرف کالاها و خدمات در مسافرت؛ مصرف ابژههای مادی و غیرمادی به دلیل احساس مطبوع و تجربه خوشایند آن در مقابل زندگی روزمره. تاکید بر مصرف به مثابه نوعی از تجربه پست مدرن؛ اروپا محوری.
لی پر
(۱۹۹۵) آرا و نظرات افراد در مورد اینکه کجا بروند، چه کاری بکنند یا نکنند و چگونه با بقیه ارتباط برقرار کنند. تعریف گردشگری براساس رفتار آنها و کنش با محیطهای روان شناختی.
(ماخذ برنز ۱۹۹۹)
برنز با مرور و بررسی این تعاریف، گردشگری را: