۱ـ۶ـ۲٫ روش گردآوری دادهها
در این تحقیق از دو روش کتابخانهای و میدانی برای جمع آوری دادهها استفاده شده است. در روش کتابخانهای با مطالعه کتب و مقالات، مطالب مربوط به ادبیات موضوع جمع آوری شده و در روش میدانی، با تجزیه و تحلیل پرسشنامههای توزیعشده، دادهها گردآوری شدهاند.
۱ـ۶ـ۳٫ روش تجزیه و تحلیل دادهها
در پژوهش حاضر برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و از روشهای آمار توصیفی و استنباطی، شامل آزمون t تکنمونهای، آزمون فریدمن و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است.
۱ـ۶ـ۴٫ جامعه آماری و حجم نمونه
جامعه آماری این تحقیق، مدیران حوزه علمیه قم، به تعداد ۱۵۵ نفر و در سمتهای شغلی ریاست، قائممقام، معاون، مدیر و سرپرست میباشند که با بهره گرفتن از فرمول ، ۷۸ نفر از این مدیران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدهاند.
۱ـ۷٫ محدودیتهای تحقیق
طبیعتاً هر پژوهشی در حین انجام با یکسری محدودیتها و موانع مواجه میشود. این تحقیق نیز از این امر مستثنا نبوده و با محدودیتهایی به شرح زیر روبهرو بوده است:
۱٫ عدم همکاری مسئولان بعضی از واحدها با پژوهشگر در جهت ارائه اطلاعات؛
۲٫ نبود چارت سازمانی بعضی از واحدها در وبسایت رسمی آنها؛
۳٫ وجود تفاوت بین چارت سازمانی با آنچه که رسماً در عمل وجود دارد در بعضی از واحدها؛
۴٫ عدم مشارکت برخی از مدیران در تکمیل پرسشنامهها.
۱ـ۸٫ تعریف نظری واژگان تحقیق
اطلاعات: دادههای مربوط و هدفدار هستند که از پردازش، سازماندهی و ترکیب دادهها ایجاد میشوند تا آگاهی بیشتری را به فرد منتقل کنند (هویدا و بهنامیراد، ۱۳۸۷).
سیستمهای اطلاعات مدیریت: سیستمی یکپارچه و مبتنی بر رایانه است که اطلاعات لازم برای حمایت از عملیات و تصمیمگیری را فراهم میکند. عناصر اصلی این سیستم عبارتند از: ۱٫ سیستمی یکپارچه برای خدمت به تعداد زیادی کاربر، ۲٫ سیستمی رایانهای که نرمافزارهای اطلاعاتی را از طریق پایگاه اطلاعات به هم مرتبط میکند، ۳٫ رابط بین کاربر ـ ماشین که به جستجوهای فوری و موقتی پاسخ میدهد، ۴٫ ارائه اطلاعات به تمام سطوح مدیریتی و ۵٫ پشتیبانی از عملیات و تصمیمگیری (آواد، ۱۹۸۸: ۵؛ به نقل از: سرلک و فراتی، ۱۳۸۷: ۲۲).
تصمیمگیری: تصمیمگیری را میتوان به عنوان فرایندی تعریف کرد که شامل تعریف مسئله، ارزیابی راه حل ها، اتخاذ تصمیم (انتخاب راه حل ها)، اجرای تصمیم و ارزیابی نتیجه است (بووی، ۱۹۹۳: ۱۷۲؛ به نقل از: فیضی، ۱۳۸۴: ۶۸).
شناسایی مسئله: مسئله عبارت است از چیزی که از توان سازمان برای رسیدن به هدف میکاهد؛ به دیگر سخن، مسئله بر وضعیتی دلالت دارد که سازمان را از کسب اهدافش بازمیدارد (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۴۸). برای حل یک مسئله، ابتدا باید آن را شناخت و تعریف صحیحی برای آن ارائه کرد؛ یعنی ابتدا باید تعیین شود که چه وضعیتی بر وجود مسئله دلالت دارد و کدام مسئله باید حل شود (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۳۴ـ۱۳۵).
شناسایی و ارزیابی راه حل ها: حل مطلوب مسائل عمده، در گرو شناسایی و تعیین راه حل های ابتکاری و بدیع است. پس از آنکه مدیر، مجموعهای از راه حل های مطلوب را ایجاد و جمع آوری کرد، باید آنها را از حیث نحوه اثرگذاری و کارکردشان در حل مسئله ارزیابی کند (برگرفته از: رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۵۰).
انتخاب راهحل: راهحل مناسب بر مبنای میزان اطلاعات موجود در دسترس مدیر، قدرت قضاوت وی، و موازنهای که مدیر میان متغیرهای گوناگون برقرار میکند، انتخاب میشود (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۵۱).
اجرای راهحل: اعتبار یک تصمیم یا راهحل، وابسته به آن است که قابل اجرا باشد. گاهی این تصور نادرست پیش میآید که با اتخاذ تصمیم، اجرای آن قطعی است؛ در حالی که اگر کارکنان مایل (یا قادر) به اجرای آن نباشند، آن تصمیم، تصمیمی مطلوب و مؤثر نخواهد بود (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۵۲).
ارزیابی نتایج: مرحله نهایی فرایند تصمیمگیری، ارزیابی نتایج و فراهم کردن بازخورد درباره تصمیم و اجرای آن است. این کار میزان تطابق نتایج با انتظارات را نشان میدهد که در صورت لزوم، مدیران تغییراتی را برای اصلاح تصمیم یا اجرای آن اعمال کنند. اگر تصمیم اصلی نتایج مطلوب را به بار نیاورد ممکن است ناشی از درست تعریف نشدن مسئله باشد و شاید نیاز به جایگزینی راهحل دیگری به جای راهحل انتخابشده باشد (فیضی، ۱۳۸۴: ۸۸).
مدیران: میتوان گفت که «مدیر کسی است که مسئولیت عملکرد یک یا چند نفر در سازمان را به عهده دارد». مدیران با مجموعه متنوعی از عناوین به منزله سرپرست، رهبر گروه، رئیس بخش، مدیر اداره، معاون و مانند آن، انجام وظیفه میکنند و کارکنان را به کار میگیرند (رضاییان، ۱۳۸۷: ۱۸).