عناصر چهارگانه در هر سازمان آموزشی (شکل ۲-۱)، ضمن برخورداری از تعدد و تنوع اجزای مربوطه و نیز برخورداری از اهمیت و ارزش مختلف بر حسب نوع مدل سازمانی، بر یکدیگر مؤثر هستند. شناخت این عناصر و کمیت و کیفیت تعامل آنها، لازمۀ مدیریت اثربخش در مؤسسات آموزشی است. بهعلاوه در هر سازمانی یک نوع احساس هویت جمعی ظاهر میشود که تجمع سادۀ افراد را به شخصیت متمایز محل کار تبدیل میکند. «این احساس طبیعی ناشی از محل کار ، تحت عناوین متعدد از جمله خصوصیات سازمانی، محیط اجتماعی، جو، ایدئولوژی، اقلیم، فرهنگ، سیستم پیشآمده، و سازمان رسمی، تحلیل و مطالعه شده است». تحلیل ما از محیط داخلی محل کار، تنها به مفهوم جوسازمانی، توجه خواهد داشت که در ورای جنبههای رسمیو فردی زندگی سازمانی قرار میگیرد» (هوی و میسکل،۱۳۸۲).
۲-۲-۲: سازمان رسمی و سازمان غیررسمی
یکی از نتایجی که مطالعاتهاثورن و سپس سایر محققان مکتب روابط انسانی به بار آورد، کشف وجود سازمانها و گروههای غیررسمیبود. برای توضیح آن ابتدا سازمان رسمیو سپس سازمان غیررسمیرا توضیح میدهیم.
۲-۲-۲-۱: سازمان رسمی
«سازمان رسمیعبارت است از اختیارات مقامات و ورابط بین آنها و کارکنان بر حسب مقررات و قواعد وضع شده». بدین ترتیب سلسله روابط بین مشاغل و مقامات سازمانها برای دستیابی به هدف مشخص که بر اساس طرح و نقشه قبلی برقرار میشود و حدود آن نیز بهوسیله مقررات و یا بهوسیله مدیران مشخص میگردد. سازمان رسمی نامیده میشود.
۲-۲-۲-۲: سازمان غیررسمی
صاحبنظران دانش و مدیریت گفتهاند که سازمانهای رسمیو بوروکراتیک بدون توجه به روابط و سازمان غیررسمیقادر به تحقق هدفهای سازمان، بخصوص هدفهای انسانی آن نیستند.
۲-۲-۳: خصوصیات سازمانهای غیررسمی
۱- از آنجا که سازمانهای غیررسمیبر اثر خواستههای افراد، بخصوص خواستههای درونی آنها بوجود آمده است، نمیتوان آنها را با دستورالعملهای اداری معنی کرد یا از بین برد.
۲- برخلاف سازمانهای رسمیکه اختیارات از بالا به پایین واگذار میشود، در سازمانهای غیررسمی معمولاً اختیارات به صورت افقی و یا از پایین به بالا جریان پیدا میکند.
۳- سازمانهای غیررسمی، بر خلاف سازمانهای رسمیکه ممکن است خیلی بزرگ و گسترده باشند، غالباً کوچک و محدود هستند و تعداد آنها از چند نفر تجاوز نمیکند.
۴- اختیارات و تفویض آن در سازمان غیررسمیبیشتر براساس اعتماد است در حالیکه در سازمان رسمیبراساس سلسله مراتب و مشاغل قرار دارد.
۵- رهبران سازمانهای غیررسمی، با معیارهایی از قبیل شخصیت، نفوذ معنوی، لیاقت، کبر سن و نظایر آن انتخاب میشوند که در حالیکه در سازمان رسمیممکن است مسئول یا مدیری، هیچیک از این خصوصیات را نداشته باشند.
۶- گروههای غیررسمینسبت به تغییر و تحول سازمان رسمییا غیررسمیمقاومت نشان میدهند.
۷- در محتوای شبکۀ ارتباطات غیررسمیشایعات تأثیر زیادتری میگذارد و اطلاعات درست نیز سریعتر انتقال پیدا میکند.
انگیزه و تحرک در فعالیتهای اعضای یک سازمان، روابط داخلی آنها با یکدیگر، برداشتها وقضاوتها و عکس العملهای آنان در قبال مسائل مختلف «رفتار سازمانی» نامیده میشود که ابتدا مورد توجه مکتب روابط انسانی قرار گرفت و موجب کشف گروههای غیررسمیشد.
با این که سازمان غیررسمیرا به علت تغییر و تحولات آنها نمیتوان همچون سازمان رسمی نشان داد، در عین حال کوششهایی برای نشان دادن این سلسله ارتباطات در سازمان غیررسمی به عمل آمده است.
۲-۲-۴: مفهوم فرهنگ
فرهنگ در قالب بحث تخصصی خود در حدود اواسط قرن نوزدهم در نوشتههای علمای مردمشناسی پدیدار شد و کاربرد علمی کلمه فرهنگ در اواخر قرن مذکور توسط تایلر(۱۹۱۷ـ۱۸۳۲) مردمشناس آنگلیسی صورت گرفت. از لحاظ معنوی فرهنگ، واژه ای فارسی است که از دو جز مرکب “فر” و “هنگ” تشکیل یافته است. “فر” به معنی جلو و “هنگ” از ریشه اوستایی “تنگنا” و به معنی کشیدن و بیرون کشیدن گرفته شده است. در زبانهای آنگلیسی و فرانسوی واژه “فرهنگ” بکار می رود و نیز معنای آن کشت و کار یا پرورش بوده است. مفهوم فرهنگ بظاهر پس از ۱۷۵۰ و برای اولین بار در زبان آلمانی به کار رفته است (مشبکی،۱۳۸۵ ، ۴۳۶) ولی هیچگاه در ادبیات فارسی به طور مستقیم به مفهومی که برخاسته از ریشه کلمه باشد نیامده است (جعفری، ۱۳۷۳،۸۶).