۲-۹-۳) CRM تعاملی :
این قسمت، نقطه ارتباط با مشتری می باشد. این مهم نیست که نحوه ارتباط با متری از کدام یک از کانالهای روبرو باشد : پست الکترونیک، فکس، تلفن، وب سایت و. . . این نرم افزارها را prm می نامند. Reynolds(2002)
در این نوع ارتباط، مشتری برای برقراری ارتباط با سازمان، از سهلترین روش ممکن مانند تلفن، تلفنهمراه، فکس، اینترنت و سایر روشهای مورد نظر خود استفاده می کند؛CRMتعاملی به دلیل امکان انتخاب روش از سوی مشتری و اینکه اکثر فرایندها (از جمع آوری دادهها تا پردازش و ارجاع مشتری)، در حداقل زمان ممکن به مسؤول مربوطه صورت میگیرد، باعث مراجعه مجدد مشتری و ادامه ارتباط با شرکت میشود.
۲-۱۰) فواید مدیریت ارتباط با مشتری
فواید مدیریت ارتباط با مشتری شامل افزایش درآمد ناشی از هدفگذاری بهتر، بهره بیشتر از کیف پول مشتریان فعلی شرکت و حفظ و نگهداری آن ها برای مدت طولانی است. این فواید از طریق پایگاه داده اطلاعات مشتریان حاصل میشود که با بهره گرفتن از آن، موسسات مشتریان خود را بهتر شناخته و درک میکنند و دانش ناشی از آنالیز پایگاه داده برای ایجاد وفاداری و بهینه نمودن ارزش زمان حیات مشتری مورد استفاده قرار میگیرد. تاکتیکهای مدیریت ارتباط با مشتری از نتیجه سود بالایی که ایجاد میکند میتواند هزینهها را کاهش دهد. در مطالعه ۴۵ شرکت، ۶۸ درصد آن ها از دادههای مربوط به مشتریان برای ساخت مدلهای ریاضی استفاده کردند تا به آنان برای طبقهبندی هدفمند مشتریان کمک نماید. طبقهبندی هدفمند به این موسسات اجازه داد تا از یک سو مشخصات مشتریانی را بررسی کنند که پاسخ مثبت آن ها به پیشنهادات ترویجی موسسات بسیار محتمل بود و از سوی دیگر به این موسسات اجازه داد تا بهترین طبقه از مشتریان فعلی یا جدید خود را تعیین نمایند.
بسیاری از کسب و کارها، بیش از آنکه برای نگهداشت مشتریان فعلی خود پول هزینه کنند برای جذب مشتریان جدید هزینه صرف میکنند اما این نگرش معمولاً یک خط است. هزینه جذب یک مشتری جدید به طور معمول ۵ برابر بیشتر از هزینه نگهداری مشتری فعلی است. در این مثال، سه هزار دلار بودجه برای جذب ۶ مشتری هزینه میشود. به دلیل اینکه هزینهی نگهداشت مشتریان به طور میانگین یک پنجم است، مبلغ پانصد دلار میتوانست صرف نگهداری ۵ مشتری گردد. اگر به جای صرف سه هزار دلار برای جذب ۶ مشتری، یک شرکت یکهزار و پانصد دلار برای جذب سه مشتری جدید هزینه میکرد و یکهزار و پانصد دلار برای نگهداشت مشتری، این شرکت میتوانست ۱۲ مشتری بیشتر داشته باشد یعنی ۱۸ مشتری.
یک دلیل که اساساً باعث میشود هزینهی نگهداشت مشتری کمتر از جذب آن گردد، کاهش هزینههای ترویج اعم از تبلیغات و تخفیفها است.
به علاوه، نرخ بالاتر پاسخ مثبت به تلاشهای ترویجی شرکت، باعث سود بالاتر میشود. همچنین تیمهای فروش وقتی که مشتریان خود را بشناسند میتوانند بسیار موثرتر عمل کنند. دلیل دیگری که وجود مدیریت ارتباط با مشتری را پرمعنی میسازد این است که مشتریان وفادار، مشتریان با تجربه میشوند. آن ها محصولات را به خوبی میشناسند و میدانند در زمانی که سوالی درباره خدمات و محصولات شرکت داشته باشند، چه کسی با آنان صحبت خواهد کرد. مشتریان وفادار هزینه کمتری بابت دریافت خدمات متحمل میشوند.
البته این یک اصل است که مشتری بیشتر، باعث فروش بیشتر محصول خواهد بود. به هر حال، جذب و نگهداری مشتریان تنها بخشی از معادله کسب و کار است. همچنین یک شرکت میبایست تلاش کند تا میزان خرید هر مشتری افزایش یابد.
ارتباط رو در رو میان مشتریان، قلب مدیریت ارتباط با مشتری نامیده شده است. مثبت بودن ارتباط رو در رو میتواند مشتریان جدید فراونی را جذب نماید اما منفی بودن آن میتواند باعث دلزدگی مشتری شود.
یک مطالعه نشان داد که هر مشتری ناراضی، به ۱۰ نفر دیگر تجربهی منفی خود را منتقل میکند و ۱۳ درصد مشتریان ناراضی به ۲۰ نفر دیگر چگونگی کیفیت پایین شرکت و محصولاتش را منتقل کردند.
اینترنت گستردگی این مساله را تقویت کرده است. به طوری که “جف بزوس”مدیرعامل کمپانی آمازون در این باره میگوید: “اگر شما یک مشتری ناراضی در اینترنت داشته باشید، او به ۶ تن از دوستان خود ناراحتی خود را منتقل نمیکند بلکه به شش هزار دوست خود منتقل میکند.” این گستردگی ارتباط رو در رو در اینترنت از طریق ابزارهایی همچون پست الکترونیک، گروههای خبری، پیام فوری و صفحات وب شخصی ایجاد شده است.
۲-۱۱)ابعاد فلسفه ارتباط با مشتری:
۲-۱۱-۱)بُعد تاکتیکی:
روابط به عنوان ابزاری برای ترفیع در فروش به کار گرفته می شوند. در این خصوص می توان به توسعه فناوری اطلاعات درجهت ایجاد جنبه های مختلف وفاداری اشاره کرد. هرچند اجرا چنین پروژه هایی پرهزینه بوده ولی درعوض فرصت بسیار مناسبی را درجهت ایجاد وفاداری و سودآوری برای شرکت ایجاد می کند.
۲-۱۱-۲)بُعد استراتژیک:
هدف از روابط پیوندخوردن با مشتریان و ایجاد وفاداری در نزد مشتریان است.
امروزه اغلب مدیران ارشد سازمانها از مشتریان خود درخواست می کنند تا با آنها تماس بگیرند و نیازهای خود را درمیان بگذارند. برای مثال، رئیس بخش آمریکای شمالی شرکت پپسی کولا روزانه دست کم با چهار مشتری تماس می گیرد و با آنها به گفتگو می پردازد.
۲-۱۱-۳)بُعد فلسفی: