از بررسی فواید عادت از جنبههای مختلف به این نتیجه میرسیم که عادت به طور کلی دارای آثار مثبتی به شرح زیر است :۱-آسان کردن عمل و ایجاد تمایل ۲-افزایش حجم کوششهای انسان ۳-صرفهجویی در فکر و عمل ۴-تطبیق فرد با محیط ۵-قدرت پیش بینی ۶-مفید ساختن تجربه
مضرات رویکرد عادتی :
غیرقابل درک نمودن ارزشها :یکی از جنبههای منفی عادت (روانی ) این است که ارزشها را غیرقابل درک می کند ، یعنی که در نتیجه حصول نسبیت روحی و معنوی اکثراً ارزش حقیقی اشیا و موجودات وارزش مطلق هرچیزی و هر نعمتی بر ما مجهول میماند، به همان لحاظ است که عموماً ارزشها و ارزیابی ها نیز بر روی نسبیت صورت میگیرد و لذا درک ارزش و اهمیت نعمتهای موجود در شرایط عادی برای ما غیرممکن است . مگر در لحظات خاص محرومیت و فقدان آنها ، چون عادت و اثرها را تخفیف داده و ظاهراً از بین میبرد و لذا ارزشها را پوشیده و درک ارزش مطلق اشیا و موجودات و موضوعات را غیرممکن میسازد و از اینروست که برای موجودات و اشیا هرگز نمیتوان ارزش حقیقی تعیین کرد ( اردوبادی ، جلد اول :۶۱و ۶۲)
معطل ماندن نیروی اندیشه (تفکر) :برخی بر این باورند که انجام امور عادتی منجر به تعطیل فعالیتهای عقلانی میگردد . در مورد این اثر عادت بیش از آثار دیگر آن باید بررسی کرد ،زیرا اکثریت قریب به اتفاق مخالفین عادت از این ناحیه به عادت میتازند و آثار حتی مثبت آن را نادیده میگیرند . برای توضیح بیشتر این مسئله به نظر اندیشمند گرانقدر جهان اسلام استاد شهید مطهری اشاره میکنیم:
ایشان در برابر مخالفین نظریه عادت که میگویند : انسان باید کاری بکند که چیزی برایش به صورت عادت در بیاید، و به آن انس بگیرد به طوری که ترک کردنش برایش دشوار باشد، و کار را نه به حکم عقل و اراده انجام دهد، بلکه به حکم عادت، میفرماید: این نکته البته به صورت کلی درست است ، ولی دلیل نمیشود که عادت مطلقاً بد باشد ، چون عادت بر دو قسم است: یک سلسله عادات قعلی است و یک سلسله عبادات انفعالی است . عادات فعلی آنها است که انسان تحت تأثیر یک عامل خارجی قرار نمیگیرد، بلکه کاری در اثر ممارست و عادت شدن بهتر انجام میدهد ، هنرها عادات است و تمام فنون عادات است ، بسیاری از ملکات نفسانی عادات فعلی است مثل خود شجاعت اما چرا در اینجا به اینطور عادتها ایراد امثال کانت وارد نیست ؟ چون خاصیت این عادات در آن نیست انسان خوی میگیرد ، بلکه خاصیت این عادت ها فقط از این جهت که انسان تا وقتی عادت نکند ارادهاش در مقابل حرکات، که در جهت خلاف است ، میباشد ولی وقتی به آنها عادت نکند ارادهاش در مقابل محرکات ، که در جهت خلاف است ، میباشد ولی وقتی به آن ها عادت کند قدرت مقاومت پیدا میکند . اما در مقابل عادات انفعالی آن هایی است که انسان تحت تأثیر یک عامل ، عامل خارجی آن را انجام دهد، مثل سیگار کشیدن عادات انفعالی معمولاً حالت انس برای انسان ایجاد میکنند و انسان را اسیر خود میکنند (مطهری، ۱۳۸۰: ۵۳-۵۷)
از بین بردن قابلیت انعطاف فرد :
یکی دیگر از مضرات عادت است که ممکن است قابلیت انعطاف فرد را از بین برده او را به موجودی تبدیل کند که از قوه ابتکار و ابداع عاری بوده و فقط میتواند در مقابل شرایط معین مقاومت کرده عکسالعملهای معینی از خود بروز دهد ، این خصوصیات انسانی در ضمن آگهی و تبلیغات بسیار مورد استفاده قرار میگیرد ، صاحبان کالا سعی میکنند به هر نحو که شده افراد را به استفاده از کالای مخصوصی عادت دهند چرا که میدانند که پس از مدتی مصرف آن کالا از طرف مشتریان فعلی اتوماتیک وار انجام گرفته و احتیاجی به تبلیغ جدید نخواهد بود . بهطورکلی پدیده عادت که در افراد دیده میشود، در جامعه نیز موجود و به صورت حس محافظهکاری درمیآید ، اجتماعات آداب و رسوم خاص خود را به افراد تحمیل میکنند ( صناعی ، ۱۳۷۶ :۴۴-۴۵)
مزاحمت عادت: گاه حرکات و روشهای ناسودمندی که در تمرینهای سابق آموخته ایم ، مزاحم آموختن کار تازه میشود ، در امور فکری نیز مزاحمت عادت دیده میشود مثلاً تمایل داریم راه حل هائی که سابقاً برای مسائل دیگر در پیش میگرفته ایم به وضع جدید منتقل کنیم و چون ممکن است اغلب این راه حل ها مناسب نباشد در حقیقت آنچه سابق آموخته و بدان خو گرفتهایم ، مزاحم آموختن جدید ما میشود ( صناعی ، ۱۳۷۶ : ۲۱۶ ). عادت ارزش معانی و اثرات معنوی آنها را نیز در انسان تقلیل میدهد و این یکی از بزرگترین علل و عواملی است که مانع مکاشفه و سیر ارتقاء معنوی در انسان میگردد (گودرزی، ۱۳۷۷ :۹۰ – ۹۵ ).
به نظر میرسد در مورد نقش عادت در تربیت دینی نمیتوان به طور کلی حکم کرد ،بهگونهای که به کلی آن را کنار گذاشت ، زیرا به چند دلیل، مثبت بودن رویکرد عادت را در تربیت دینی میتواند توجیه کند :
بسیاری از رفتارها از این طریق یاد گرفته میشود . این مسئله آنچنان اهمیت دارد که در روانشناسی، مکتبی معروف به مکتب سلوک یا رفتارگرایی به وجود آمد و تمام یادگیری ها انسان را در سایه آن توجیه کرد . البته این مکتب به دلایل بسیاری مورد انتقاد قرار گرفت و به جای آن دیدگاههای دیگری ارائه گردید که بهتر میتواند فرایند یادگیری انسان را توجیه وتفسیرکند ، اما این مسئله به معنی آن نیست که نقطه نظرهای آن به کلی غلط بوده ، هیچ یک از انواع یادگیری های انسان را نمیتواند توجیه کنید . دیدگاه رفتارگرایی هم تا اندازهای میتواند ب
خشی از یادگیری های انسان ر
ا توجیه کند و هم در زندگی فردی و اجتماعی انسانی کاربرد دارد (کریمی ، ۱۳۸۵ : ۷۰-۷۳) .
بنابراین با چشم پوشیدن از مبانی