چرا من کاری را انجام میدهم؟
معنا و مفهوم کار من چیست؟
این کار من را به کجا خواهد برد؟
دلیل وجود من در سازمان چیست؟
این پرسشها در محیط کار برای افراد مطرح میشوند و پاسخ دادن به آنها بسیار مهم است. افرادی که پاسخ این پرسشها را بیابند، احساس معنای بیشتری خواهند داشت، رضایت و در نتیجه آن بهرهوری و عملکرد آنها نیز افزایش مییابد؛ ولی افرادی که در کار روزمره خود احساس معنا نکنند دچار «ضعف وجودی» خواهند شد، از خود بیگانه میشوند و این امر میتواند بهرهوری و عملکرد آنان را به شدت کاهش دهد و موجب احساس ناکامی گردد.
رویکرد مخالفان معنویت
در این رویکرد نسبت به معنویت و به ویژه دین نگاهی کاملا منفی وجود دارد و گفته میشود که معنویت و دین هر دو ابزاری در دست مدیران و رهبران هستند تا از طریق آن پیروان یا زیردستان خود را استثمار نمایند (برادلی و کائونای، ۲۰۰۳).
دراین تحقیق مبنای کار ما تعریف معنویت محیط کاری توسط اشمس و دوچن می باشد که عبارت است از:
“درک و شناسایی اینکه بعدی از زندگی کارکنان درونی و باطنی است که این بعد قابل پرورش است و به واسطه انجام کارهای با معنا در زندگی افزایش می یابد. ” (Ashmos and Duchon, 2000)
مباحثی درباره روش تحقیق در زمینه معنویت در محیط کار
بسیاری از محققان عقیده دارند در زمینه معنویت و دین در محیط کار هنوز مدلها و روشهای کاملاً صحیح و قابل قبولی وجود ندارد (لونددین و دیگران، ۲۰۰۳). آنها استدلال میکنند که متدولوژیهای پوزیتیویستی و تجربی برای تحقیقات در این زمینه کافی نیست و حتی ممکن است با سنجش و تحلیل نادرست متغیرهای اساسی حوزه معنویت و دین در محیط کار از قبیل معنویت، روح، وفاداری، خدا و جهان به این رشته آسیب برسانند (ویلبر، ۱۹۹۸؛ گیبنز، ۲۰۰۰؛ فورناسیاری و لونددین، ۲۰۰۱). بنابراین تحقیقات در زمینه معنویت در محیط کار در نقطه عجیبی قراردارد. از یک سو نیاز به تحقیقات تجربی اساسی، مفهومسازی و نظریهپردازی دارد و از سوی دیگر روشهای مورد قبول علوم اجتماعی حاکی از فقدان ابزارهای مناسب برای مطالعات قابل قبول در این زمینه میباشد (لونددین و دیگران، ۲۰۰۳). ریشه این مسأله امری معرفتشناسانه است؛این موضوع که روشهای پوزیتیویستی نامناسب هستند و به طور بالقوه حتی میتوانند خطرناک باشند، یک ادعای معرفتشناسانه است و باید در این زمینه بیشتر کار شود.
در هر صورت به عقیده لونددین و همکارانش (۲۰۰۳) تحقیقات در زمینه معنویت و دین در یک دوره گذار قرار دارد که روشها و مدلهای مناسب آن در حال توسعه میباشند. به هر حال آنان تأکید میکنند که اصول روش تحقیقی وجود دارد که به طور بالقوه مدلهای مناسبی هستند و بهتر از پوزیتیویسم با معرفتشناسی مذهب و معنویت در محیط کار همسو میشوند. ترکیب این متدولوژیهای جدید با مدلهای تجربی و انواع جدید دادهها منجر به کار تحقیقی معتبرتری میشود.
هیتن و همکارانش (۲۰۰۴) عقیده دارند که تحقیقات در این زمینه تحت عنوان دو رویکرد وجود دارد: رویکرد ذهنی و رویکرد عینی. روشهای ذهنی شامل تحقیقاتی با ارجاع شخصی به آگاهی خودمان میباشد؛ در حالی که ما شخصا به عنوان ابزار تغییرات تحولآفرین در سازمان مشارکت داریم. روشهای عینی شامل انواع تحقیقات در زمینه معنویت در سازمانها میباشد. این تحقیقات میتوانند کیفی یا کمی باشند.
جدول زیر انواع روشهای ذهنی و عینی بر اساس نوع معنویت یعنی معنویت خالص، معنویت کاربردی و توسعه معنوی را نشان میدهد. منظور از معنویت خالص نوعی آگاهی خالص و متعالی میباشد. معنویت کاربردی دامنهای از تجارب ذهنی از قبیل بصیرت، شهود و خرد، ابعاد احساسی از قبیل عشق، احترام و انسانیت، چارچوبهای اخلاقی، مکانیسمهای حسی مثل درک زیبایی و نهایتا امور عینی مثل رفتارهای عینی را دربرمیگیرد. نفوذ و بکارگیری آگاهی و معنویت خالص سبب تغییرات مثبت و قابل سنجش در شخصیت، عملکرد ذهنی، و رفتار انسانی میشود که از آنها به عنوان توسعه معنوی یاد میکنیم (هیتن و دیگران، ۲۰۰۴).
رویکرد ذهنی
رویکرد عینی
معنویت خالص
تجربه مستقیم و شخصی آگاهی
همبستگیهای فیزیولوژیکی، تجارب شخصی، حقیقت متعالی و تحلیل توضیحات معرفت شناسانه