داستان باورنکردنی انسان هایی که به یک باره گم شده و دهه ها بعد زنده پیدا شدند [قسمت اول]

تاحالا براتون پیش اومده که یکی از دوستان یا بستگان نزدیکتان رو از دست بدین؟ بدیش اینه به احتمال زیاد جوابتون بله میشه چون مرگ یکی از اتفاقات ناگواریه که واسه هر انسانی و اطرافیانش اتفاق می افته و راه فراری از اون نیس.
نکته دردناک در مورد مرگ اینه که کسی نمی دونه در اون طرف ماجرا چه خبره و قراره دقیقاً به کجا بریم. از اون مهم تر اینه که نمی دونیم بعد از مرگ بین ما و عزیزانمون ارتباطی برقرار میشه یا خیر. اینجاس که پای ایمان به میان میاد و به فرد این امید رو می بخشه که دیر یا زود عزیزانش هم به اون خواهند ملحق شد و تو یه مکان خوب دوباره در کنار هم هستن.

وقتی که کسی گم می شه خونواده، دوستان و دور و بریا اون واسه پیدا کردنش دست به کار می شن و امیدوارن که اونو درست و سالم پیدا کنن. بعد از مدت کوتاهی مقامات پلیس وارد ماجرا شده و از هر سرنخی واسه پیدا کردن فرد مفقود شده استفاده می کنن. روزای اول گم شدن یه فرد معمولاً بدترین روزا واسه خونواده اونه چون هنوز به ماجرا عادت نکرده و نمی دونن چه اتفاقی قراره اتفاق بیفته. اما وقتی چند هفته از گم شدن فرد میگذره همه چیز کم کم به حالت عادی برمیگرده و به نبود عزیزشون عادت می کنن. خونواده و دوستان دوست ندارن که فکر کنن ایشون مرده س اما پشتِ ذهنشون مرگ اونو باور کردن. بعد از ماه ها غیبت دیگه کسی دنبال اون نمی شه و همه اونو مرده فرض می کنن. اما بعضی افراد هستن که پس از چند سال و حتی ده ها گم شدن پیش خونواده برگشته و همه رو حیرت زده می کنن. با بعضی از این افراد آشنا شید.

۱- لوسی جانسون (بیشتر از ۵۱ سال)

ماجرای گم شدن لوسی جانسون بسیار عجیب بود چون هر چند یکی از همسایگانش اونو در سپتامبر سال ۱۹۶۱ دیده بود اما همسرش تا می ۱۹۶۵ خبر مفقود شدن اونو اعلام نکرد. البته هیچ دلیلی واسه این کار منطقی به نظر نمی رسه مگه این که ایشون در گم شدن همسرش دخالت داشته.
ایشون به عنوان اولین مظنون مورد بازجویی قرار گرفت و حتی حیاط خونه اش هم واسه پیدا کردن بقایای جنازه همسرش گودبرداری شد اما پلیس نتونست چیزی پیدا کنه.
اما دختر لوسی که لیندا ایوانز نام داشت از پیدا کردن مادر خود ناامید نشد و در سال ۲۰۱۳ تو یه شبکه خبری محلی از کسایی که مادر اونو می شناختند و هر کسی که از روی عکس و خصوصیات ظاهری می تونست اونو شناسایی کنه کمک خواست.

با در نظر گرفتن جزییاتی که ایشون ارائه داده بود زنی به نام رودا به اون جواب داده و ادعا کرد که دختر لوسی جانسونه. در حالی که همه فکر میکردن اون مرده اما لوسی بعد از ۶۱ سال هنوز زنده بود و با یه خونواده جدید زندگی می کرد و حتی ۴ بچه داشت. اون ادعا می کرد که همسرش با ایشون بسیاری بدرفتاری کرده و وقتی که می خواسته اونو ترک کنه، همسرش به اون اجازه نداده بچه هاش رو با خود ببره.

۲- ملوین آپهاف و ژاکلین رینز کراکمن (۴۴ سال)

این داستان به دلیل خونواده هایی که به جای موندن و دیگه جزییات اون بسیار دردناکه. در سپتامبر سال ۱۹۶۵، وقتی که ژاکلین رینز کراکمن تنها ۱۸ سال سن داشت خونه رو ترک کرد و ادعا کرد که آخر هفته رو همراه با یکی از دوستانش واسه شرکت تو یه مراسم عروسی به آیووا میره. ایشون در اون زمان دو بچه هم داشت که یکی دو ساله و یکی شش ماه بود. اینو هم به این موضوع دقت لازم رو به عمل بیارین، ژاکلین میخواس که از همسرش هم جدا شه.
از طرف دیگه، ملوین آپهاف یه ماه پس از غیب شدن ژاکلین از خونه رفت و دیگه خونواده اش خبری از اون نشنیدند. ایشون هم موقع ترک خونه زن و بچه داشت وعلی رغم این که یه دختر سه ساله داشت اما خونواده اش رو ترک کرد.

در واقع ملوین رییس شوهر ژاکلین بود و بسیاری بر این باور بودن که این دو با هم فرار کردن چون در سال ۱۹۶۵ مشخص شده بود که این دو با هم رابطه دارن. در سال ۲۰۰۹، مقامات رسمی این دو نفر رو شناسایی کرده ولی در کمال ناباوری به این نتیجه رسیدن که این دو در تموم این مدت در کنار هم بوده و به اختیار خود خونواده هاشون رو ترک کردن. اونا از مقامات خواستن که سخنی از این موضوع به رسانه ها نگویند چون اونا زندگی خوبی داشته و دوست ندارن پیش خونواده های قبلی خود برگردن.

۳- لولا گیلسپی میلر (۴۲ سال)

لولا گیلسپی میلر ۲۸ ساله بود که سومین فرزندش رو به دنیا آورد. به نظر خودش ایشون واسه مادر بودن بسیار جوون بود به خاطر همین حضانت بچه هاش رو به طور رسمی به والدینش داد و در سال ۱۹۷۴ پنهون شد.
به جز نامه ای که سال بعد از طرف اون و از شهر ریچموند در ایندیانا پست شده بود، لولا دیگه هیچ تلاشی واسه تماس با خونواده اش نکرد. در سال ۲۰۱۴، یه افسر پلیس ایندیانا تلاش کرد پرونده مفقود شدن لولا گلسپی رو حل کنه.
تحقیقات اون نشون می داد که دو زن که در دهه ۱۹۸۰ در تنسی زندگی کره و به تگزاس جا به جایی مکان کردن با مشخصات لولا همخوانی دارن.

به خاطر همین ایشون به این نتیجه رسید که ممکنه لولا هنوز زنده بوده و با یه اسم دیگه در تگزاس زندگی می کنه.
حدس اون به طور کاملً درست بود و لولا با نامی جدید و پس از ۴۲ سال از زمان گم شدنش در این شهر پیدا شد.
از اون جایی که ایشون مرتکب عمل خلافی نشده بود، پلیس اسم جدید اونو معلوم نکرد اما نشانی و شماره تلفنش رو به دخترش دادن تا در صورت رضایت با اون تماس برقرار کنه.

۴- لولا کورا هود (۴۰ سال)

لولا کورا هود در سال ۱۹۷۰ مفقود شد و خونواده اش که فکر میکردن اون مرده حتی براش مراسم یادبود گرفتن و با مرگ اون کنار اومده بودن. ایشون قبل از ترک خونه مادر ۴ بچه بود اما تایید کرده بود که توانایی بزرگ کردن اونا رو نداشته و حضانتشان رو به خواهرش سپرده و بعضی وقتا به اونا سر می زد. یه بار درگیری بین اون و خواهرش اتفاق افتاد و خواهرش از اون خواست که دیگه واسه دیدن بچه هاش به خونه اون نره. لولا هم همین کار رو کرد و دیگه پشت سرش رو نگاه نکرد. در سال ۱۹۹۶، اسکلت یه زن در گالسبرگ پیدا شد و از اون جایی که این اسکلت با مشخصات فیزیکی لولا همخوانی داشته و در محله زندگی اون پیدا شده بود، افراد پلیس به این نتیجه رسیدن که این اسکلت واسه لولا کورا هوده.

یکی دیگر از نوشته های سایت :
هدیه تهرانی با «یک روز دیگر»

اما اداره پلیس باقیمونده جسد رو نگه داشت تا اینکه روش آزمایش دی ان ای واسه تشخیص هویت آدما به وجود اومد. در آخر در سال ۲۰۰۸ مشخص شد که این اسکلت به زن دیگری غیر از لولا تعلق داره.
تحقیقات واسه پیدا کردن ایشون شروع شد و پلیس موفق شد زنی ۸۴ ساله رو پیدا کنه که در جکسون ویل زندگی می کرد و با جواب دادن به سوالای اونا مشخص شد که ایشون لولا کورا هوده.

۵- بخرالدین خاکیموف (۳۳ سال)

داستان بخرالدین خاکیموف کمی عجیبه. ایشون در دسامبر سال ۱۹۷۹ به عنوان سرباز اتحاد جماهیر شوروی در حمله به افغانستان شرکت کرد تا این کشور رو به یه کشور سوسیالیست مدرن تبدیل کنه اما زخمی شده و به وسیله مردم محلی از مرگ نجات یافت. بن بست نظامی باعث شد که شوروی در فوریه ۱۹۸۹ تصمیم به خروج نیروهای خود از این کشور بگیره و ارتش شوروی با از دست دادن قسمت بزرگی از نیروها و اعتبارش این کشور رو ترک کرد.
این جنگ ده ساله به مرگ ۱٫۵ میلیون افغان رسید و ۵ میلیون نفر به بیرون مرز کشور و دو میلیون نفر هم در داخل آواره شدن. ارتش شوروی بر این باور بود که خاکیموف در اثر جراحاتی که در جنگ سال ۱۹۸۰ ورداشته کشته شده اما خبر نداشتن که مردم محلی اونو نجات داده و از اون پرستاری کردن.

از اون زمان ایشون اسم شیخ عبدالله رو واسه خود برگزیده و با یه زن افغان ازدواج کرده بود. خاکیموف وارد حرفه خرید و فروش گیاهان دارویی شده و سبک زندگی نیمه بیابان نشینی رو واسه خود برگزیده بود. وقتی که یه سازمان مربوط به نظامیان قبلی واسه پیدا کردن سربازان گمشده در افغانستان وارد عمل شد، خاکیموف رو در اقغانستان پیدا کردن و اون بدون مشکلی تونست دوستان، خونواده و حتی هم رزمانش رو بشناسه.

۶- آرتور جرالد جونز (۳۲ سال)

در مورد آرتور جرالد جونز، پلیس قصد نداشت اونو پیش خونواده اش برگرداند بلکه هدف این بود که ایشون رو به خاطر جرمایی که مرتکب شد به دادگاه بکشونن. بعد از ۳۲ سال غیب شدن همه فکر میکردن که جونز مرده اما تحقیقات پلیس نتیجه داد و جونز در حالی که تو یه کازینو در لاس وگاس مشغول به کار بود پیدا شد و واسه ایشون ۹۰٫۰۰۰ دلار جریمه تعیین گردید. مقامات پس از گم شدن ایشون مقادیری پول در اختیار خونواده اش قرار داده بودن و اونم قبل از غیب شدن مدارک هویتی شخص دیگری رو به سرقت برده بود که بعد از پیدا شدن ۱۱٫۰۰۰ دلار از این مبلغ بهش تعلق گرفت. هر چند قرار زندان ایشون آویزون شد اما باید این جریمه رو پرداخت می کرد.

در واقع وقتی که ایشون واسه دریافت گواهینامه رانندگی ثبت نام کرد شناسایی شد و وقتی که پلیس به سرغ اون رفت ایشون گفت که چند دهه س در این کازینو کار می کنه.
جونز در سال ۱۹۷۹ به دلیل بیکاری و مشکلات خانوادگی از خونه رفت و میخواس زندگی تازه ای رو واسه خود شروع کنه.
در اون زمان پلیس فکر می کرد که یکی از طلبکارانش اونو کشته چون جونز شدیدا بدهکار بوده و به قمار اعتیاد داشت.

۷- پترا پازیتکا (۳۱ سال)

غیب شدن پترا پازیتکا یکی از عجیب ترین موارد در این فهرسته. پترا در سال ۱۹۸۴ و وقتی که تنها ۲۴ سال داشت از خوابگاهش در دانشگاه برانشوایک خارج شد و دیگه بازنگشت. تلاشای مقامات پلیس واسه پیدا کردن ردی از اون بی فایده بود و بسیاری به این نتیجه رسیدن که پترا به قتل رسیده. پنج سال پس از مفقود شدن مقامات پلیس اعلام کردن که ایشون به احتمال زاد مرده س. ۳۱ سال بعد پترا زنده و سالم پیدا شد و در تموم این مدت با اسمای جور واجور در نقاط دیگه آلمان زندگی می کرد.
ایشون هیچ مدرک شناسایی، حساب بانکی و یا بیمه ای نداشت و تموم تلاش خود رو کرده بود تا از خونواده و همسایه هاش دور بمونه.

مسئولان پس از یه سرقت در آپارتمانش اونو شناسایی کردن که به سوالاتی از اون در مورد هویتش منتهی شد.
هر چند اون تلاش کرد هویتش رو مخفی نگه داره اما در آخر اعتراف کرد که ایشون همون دانشجوییه که ۳۱ سال پیش مفقود شده.
ایشون گفت که چون می خواسته تنها باشه واسه غیب شدنش برنامه ریزی کرده و هیچ ردی از خود به جا نگذاشته س. هر چند خونواده اش می خواستن دوباره با اون ملاقات کنن اما پترا علاقه ای به دیدار دوباره خونواده اش نداشت.

۸- ادگار لاتولیپ (۳۰ سال)

در سپتامبر ۱۹۸۶، ادگار لاتولیپ که ۲۱ سال داشت از بیمارستان خارج شد و هیچ کدوم از اعضای خونواده، دوستان و یا پرسنل بیمارستان چیزی در مورد خروج اون نمی دونستن. ایشون پس از دست زدن به خودکشی در بیمارستانی در اونتاریو تحت درمان قرار گرفته بود و پس از غیب شدنش همه به این نتیجه رسیدن که ایشون دوباره و این بار با موفقیت دست به خودکشی دوباره زده. از اون جا که ایشون از دید شناختی و مغزی هم عقب مونده بود، مقامات به این نتیجه رسیدن که ایشون سوار اتوبوسی به مقصد آبشارهای نیاگارا شده و در اون جا به زندگی خود پایان داده.

اما واقعیت این بود که ایشون در تموم این مدت در ۱۳۰ کیلومتری بیمارستانی که یه مدت در اون بستری شده بود و در سنت کاترین اونتاریو زندگی می کرد.
انگار ایشون در طول سفر خود به سمت آبشارهای نیاگارا دچار حادثه شده و حافظه خود رو از دست داده بود و پس از ۳۰ سال کم کم همه چیز رو به یاد آورد و با دادن نام و مشخصات خود به یه مددکار اجتماعی تونست خونواده اش رو پیدا کنه.
آزمایش دی ان ای تایید کرد که ایشون همون کسیه که ادعا می کنه.